بعد از فروش موفق عروسک‌های دوست‌داشتنی زینب و محسن، گروه تولیدی انار به همت یک تیم حرفه‌ای کتاب داستان این دو شخصیت محبوب را منتشر کردند. «دوستان خوب ما» عنوان کتاب زینب و محسن است که داستان آن در مسیر پیاده‌روی اربعین روایت می‌شود. این کتاب به دو زبان منتشر شده که عنوان نسخه‌ی عربی آن «اصدقاؤنا الجیدون» است.

معرفی کتاب دوستان خوب ما

در روایتی از امام حسن عسکری علیه‌السلام زیارت اربعین یکی از نشانه‌های مؤمن ذکر شده است. این کتاب تلاشی است برای آشنایی و دلبستگی هرچه بیشتر کودکان با امام حسین علیه‌السلام و زیارت اربعین. محسن و زینب دو شخصیت اصلی این داستان هستند. هر ساله تعدادی از عروسک‌های این دو شخصیت با کمک بانیان خیر به پیاده‌روی اربعین برده می‌شود و به کودکان اهدا می‌گردد.

بخشی از داستان

زینب با ناراحتی برادرش را نگاه کرد و گفت: «داداشی من خسته شده‌ام، پس کی می‌رسیم پیش مامان؟» من مامان رو می‌خواهم. محسن که دست زینب را توی دست گرفته بود، به صبح فکر کرد که هنوز آفتاب نزدهدر شلوغی یکی از عمودها، پدر و مادرشان را گم کرده بودند.

محسن به جمعیتی که دور موکبی جمع شده بودند، اشاره کرد. بیا برویم آن‌جا یک چیزی بخوریم! محسن و زینب ساندویچ‌هایشان را گرفتند و به چادری که در آن نزدیکی بود رفتند. همان‌طور که به ساندویچ‌شان گاز می‌زدند، صدایی شنیدند. در آستانه‌ی چادر، صورت آفتاب سوخته‌ی پسری را دیدند. پسر در حالی که می‌خندید و دندان‌های سفیدش برق می‌زد، به زبان عربی حرف‌هایی زد که آن‌ها نفهمیدند.

زینب از ترس خودش را پشت برادرش پنهان کرد. محسن با تته پته گفت: «کا… کا… کاری به ما نداشته باشید!» یکی از پسرها که لباس راه راه گشادی پوشیده بود، گفت: «ما کاری نداشت! من یاسرم!…»

شناسنامه کتاب